.
براساس مطالعات وسيعي که روان شناس معروف «هترسيلي» انجام داده ما ميدانيم که بيماريها اغلب اوقات در نتيجه استرس بوجود ميآيند، پدران و مادران تنبيه گر و مستبد، همواره موجب بروز استرس و اضطراب در فرزندانشان ميشوند . استرس فراوان ممکن است ريشه در درد و تحقير ناشي از تنبيههاي بدني ، يا ريشه در ترس و نگراني از تنبيه شدن، يا ريشه در هيجان ناشي از فرار از تنبيه و يا ريشه در احساسات دروني خود فرد داشته باشد.
تحقيقات نشان داده که رابطه پيچيدهاي بين استرس و بيماري وجود دارد. تسلط، تنبيه، انتقاد، محدوديت و عدم پذيرش موجب ترس، عصبانيت، بياحساسي و نااميدي ميشود که خود از نشانههاي رفتار استرس زا هستند. يقيناً منطقي به نظر ميرسد، جايي که بزرگترها تسلط، تنبيه و محدوديت کمتري إعمال ميکنند، بچهها فرصت بيشتري براي رشد و مصونيت از استرس دارند بنابراين از نظر جسمي سالم تر و در برابر بيماريهاي جسمي نيز مقاومتر هستند.
راهحلهائي جهت اصلاح رفتار کودکان بدون تنبيه:
راهحلشماره (1): نيازهاي کودک خود را بشناسيد.
والدين وقتي مشاهده ميکنند که نوزادشان دايماً ناله ميکند ناآرام است اذيت ميکند متوجه ميشوند که مشکلي دارد و در صدد پيدا کردن مشکل برميآيند در مورد کودکمان نيز همين طور بايد عمل کنيم.
راهحل شماره (2): بياييد معاملهاي بکنيم.
روش مؤثر بدون اعمال قدرت ديگري براي تغيير رفتارهاي غير قابل قبول نوزادان و نوپايان معامله کردن با آنهاست جانشين کردن رفتارهاي مورد پسند بجاي رفتارهاي ناپسند، مثلاً اگر طفل شما با يک شيء خطرناک بازي ميکند شما ميتوانيد با دادن يک اسباب بازي يا چيزي که او دوست دارد با او معامله کنيد بدون آنکه از زور استفاده کنيد.
راهحل شماره (3): محيط را اصلاح کنيد.
بسياري از والدين و معلمان ميدانند که از طريق اصلاح محيط کوک به جاي إعمال زور و قدرت ميتوان رفتار ناپسند او را تغيير داد. وقتي رفتارهائي نظير: ناآرامي، سروصدا، اذيت کردن از بچهها مشاهده نميشود بدانيد چيزهائي توجه آنان را جلب کرده است مثل، خاک رس، رنگ، جدول، تصاوير کتاب و فعاليتهاي ديگر. وقتي چنين شرايطي فراهم ميشود ميگويند محيط غني است و اين همان کاري است که هر روز مربي لايق و شايسته مهد کودک يا کودکستان به آن عمل ميکند بنابراين بسياري از رفتارهاي ناپسند و خطرناک بچههاي کوچک از طريق اصلاح محيط از ميان خواهد رفت.
صفحات: 1· 2
عدم تمركز حواس، موضوعى است كه بسيارى از جوانان از آن رنج مىبرند و دلايل مختلف و متعددى دارد. همان طور كه خود مىدانيد، تمركز حواس در هر كارى از جمله مطالعه و درس خواندن،از ضروريات قطعى است. تمركز حواس، حالتى ذهنى و روانى است كه در آن حالت، تمام قواى حسى، روانى و فكرى انسان روى موضوع خاصى متمركز مىشود و تضمين كننده امر يادگيرى و انجام صحيح كارها و رهايى از خطرات احتمالى است.
به هر حال در يك جمعبندى كلى، مىتوان گفت: بيشتر افراد به دلايل عمده زير، با عدم تمركز فكر و حواس مواجه مىشوند:
1. كسانى كه خود را به انجام دادن كار يا مطالعه درسى مجبور مىكنند؛ در حالى كه تمايل درونى چندانى به آن ندارند. در اين صورت تمام قواى ذهنى و روانىشان به طور خودكار از آن موضوع پرت مىشود و دچار حواسپرتى مىگردند.
2. فشارهاى روانى نيز از عوامل عمده تشتت فكرى است. بيشتر افراد زمانى كه با مسألهاى مواجه مىشوند، اگر معتقد باشند زمان كافى براى حل آن ندارند و يا توانايى حل مسأله و كسب توفيق را در خود نبينند، دچار نگرانى و اضطراب مىشوند و در نتيجه اين نگرانىها، ترس از شكست، افكار منفى عدم اعتماد به نفس و خيالبافىهاى منفىگرايانه، توان عمل و ابتكار و خلاقيت را از آنان سلب مىكند و به جاى اينكه روى موضوع خاص تمركز كنند، بر ترس و احتمال شكست خود تمركز مىكنند و يأس و نااميدى بر آنها چيره شده و موجب حواسپرتى مىشود.
صفحات: 1· 2
كودك انسان ظرف دو سال صحبت كردن را مي آموزد اما گاهي شصت سال طول مي كشد تا كسي گوش كردن را بياموزد. نتايج بررسيها نشان ميدهد كه عدم استفاده صحيح از اين مهارت، موجب ناتواني افراد در حل مشكلات اعم از خانوادگي و يا شغلي ميشود.
در حالت كاملاً عادي، گوش كردن بيش از هر فعاليت ديگر زمان بيداري فرد را به خود اختصاص ميدهد. مطالعه بر روي افراد شاغل در زمينههاي متفاوت، نشان داده است كه 70 درصد لحظههاي بيداري افراد به برقراري ارتباط ميگذرد. از اين زمان نوشتن 9 درصد، مطالعه 16 درصد، صحبت كردن 30 درصد و گوش كردن 45 درصد را به خود اختصاص ميدهد. اما با اين وجود، متاسفانه فقط عده معدودي از افراد شنوندگان خوبي به شمار ميروند. محققان مدعياند كه حتي در سطوح اطلاعاتي خاص و وقتي كه شنونده براي كسب معلومات گوش ميدهد نيز 75 درصد ارتباط كلامي ناديده گرفته ميشود، اشتباه درك ميشود و يا به سرعت فراموش ميشود. توانايي گوش كردن، براي درك معناي عميق آنچه افراد ميگويند، از اين هم نادرتر است و شايد بر همين اساس از امام علی(ع) نقل شده است که میفرمایند: « تَعلّم حسنَ الإستماع کما تعلَّم حسنَ القول، و لا تقطع علی أحدٍ حدیثَه » نیکو گوش کردن را بیاموزید همان طور که نیکو سخن گفتن را میآموزید.
صفحات: 1· 2
گاهی اوقات از کوره در می روم و خیلی عصبانی می شوم. آیا این یعنی من پدر/مادر خوبی نیستم؟
نه اصلاً اینطور نیست. خیلی از والدین در برخورد با فرزندانشان از کوره در می روند. عصبانی شدن مسئله ای کاملاً طبیعی است، اما درست نیست که آن را سر بچه ها خالی کنید. وقتی عصبانی هستید، کمی استراحت کنید. همه ی آدمها به استراحت و فراغت نیاز دارند. می توانید از همسرتان بخواهید که مراقب بچه ها باشد و خودتان به دیدن دوستان و آشنایان بروید و دفعه بعد نوبت به همسرتان می رسد که به استراحت برود. یا بچه ها را به پارک ببرید یا از یک دوست بخواهید که برای کمک شما بیاید. اگر هر روز از بچه ها عصبانی میشوید و نمی توانید عصبانیتتان را کنترل کنید، کمک بخواهید. می توانید با مشاوری مشورت کنید
برای تربیت و بزرگ کردن بچه ها یک راه خاص وجود ندارد. پدر یا مادر کامل هم در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. اما نکاتی هست که با استفاده از آنها می توانید فرزندانتان را سالم و خوشبخت بار بیاورید.
عشقتان را به آنها نشان دهید. هر روز به کودکانتان بگویید که دوستشان دارید و برای شما مهم هستند. آنها را ببوسید و بغل کنید.
به حرف های بچه ها گوش دهید. وقتی به حرف های بچه ها گوش میدهید به آنها نشان می دهید که آنها هم اهمیت دارند و به آنچه که میگویند علاقمندید.
به آنها احساس امنیت بدهید. وقتی ترسیده اند، به آنها آرامش دهید و به آنها نشان دهید که مراقبشان هستید.
در زندگیشان نظم ایجاد کنید. برای غذا خوردن، خوابیدن، و بازی کردن برایشان برنامه بگذارید. و اگر خواستید تغییری در برنامه ایجاد کنید، از قبل آنها را در جریان بگذارید.
فرزندانتان را تحسین کنید. وقتی بچه ها چیز تازه ای یاد می گیرند یا رفتار خوبی از خود نشان می دهند، بگویید که به آنها افتخار می کنید.
رفتار را نقد کنید، نه کودکتان را. وقتی فرزندتان کار اشتباهی انجام میدهد، به آنها نگویید که چقدر بد هستید، درعوض بگویید، که رفتارش درست نبوده است. مثلاً به او بگویید که “دویدن در خیابان بدون اینکه مراقب آمدن ماشین ها باشد کار درستی نیست.” و بعد به او بگویید که به جای این رفتار چه رفتاری باید داشته باشد، :اول به هر دو جهت آمدن ماشین ها نگاه کن و بعد از خیابان رد شو.”
قوانینی ثابت و استوار داشته باشید. لزومی ندارد که قانون ها و مقررات شما دقیقاً مثل قوانین پدر و مادرهای دیگر باشد، اما باید قوانینی استوار و ثابت باشند (یعنی قوانین همیشه یکجور باشد). پدر و مادر باید قوانینی یکسان با هم داشته باشند. به پرستارهای بچه و اقوام نزدیکی از فرزندتان نگهداری می کنند نیز این قوانین را گوشزد کنید.
با کودکانتان وقت بگذرانید. کارهایی مثل کتاب خواندن، پیاده روی، بازی کردن و تمیز کردن خانه را به اتفاق بچه ها انجام دهید. آنچه بچه ها می خواهند توجه شماست. رفتار بد هم معمولاً راهی برای جلب توجه شماست.