.
به گزارش فرهنگ نيوز؛ حجت الاسلام ميرباقري در برنامه سمت خدا درمورد شيعه و حقيقت تشيع گفت:
در روايات از شيعه تعريف گسترده اي شده است. مجامع حديثي اماميه و اهل سنت اين روايات را بيان کرده اند. در ذيل آيه سوره بينه داريم که پيامبر به اميرالمومنين مي فرمايد: مراد شما و شيعيان تان هستيد. در سوره واقعه مردم را به سه دسته تقسيم کرده است : السابقون السابقون اولئک المقربون. پيامبر فرمود: جبرئيل به من خبر داد که مقصود علي و شيعيانش هستند. و منظور اين که مي گويند: السابقون الجنه يعني اينکه سبقت در بهشت گرفته اند. حقيقت ولايت معصوم حقيقت بهشت است و کسي که سبقت در معصوم مي گيرد، در واقع سبقت در بهشت مي گيرد. آنها مقرب به خدا هستند و خدا آنها را مورد کرامت قرار داده و در جاي مخصوصي قرار مي دهد. اين گونه احاديث در منابع سني هم زياد ديده مي شود. خداوند مي فرمايد: آيا آنان که به معرفت راه يافته اند و اهل علم الهي هستند با آنان که اهل علم الهي نيستند برابرند، قطعا اين جور نيست. فقط يک دسته اين تفاوت را مي فهمند. آنان که مي فهمند ما هستيم و آنها که نمي فهمند دشمنان ما هستند و اولوالالباب شيعيان ما هستند.
حقيقت نورالله، امام است و اين نور در شيعيان آنها تجلي پيدا مي کند. کمال شيعيان فرع بر کمال امام است. پس اگر شيعيان به کمالي مي رسند فرع بر کمال امام است.
صفحات: 1· 2
روزي در حسينيه جماران منبر رفتم و خاطراتي از زندگي مقام معظم رهبري بيان كردم . بعد از سخنراني، شخصي كه خود را پزشك معرفي مي كرد به من مراجعه كرد و گفت: اجازه بدهيد من هم يك خاطره براي شما بگويم: روزي در مطب بيمارستان نشسته بودم، بيماران را ويزيت مي كردم كه خانم بسيار محجبه اي به همراه فرزندش به عنون بيمار به من مراجعه كردند . پس از معاينه، قيافه فرزند مرا به فكر فرو برد، چون به مقام معظم رهبري شباهت فراواني داشت . از مادر آن نوجوان سؤال كردم كه آيا شما با آيت الله خامنه اي نسبتي داريد؟ گفت: بله، من همسر ايشان هستم . تعجب وجودم را فرا گرفت، به خانم مقام معظم رهبري عرض كردم: مگر شما پزشك خصوصي نداريد؟ ايشان گفتند: «خير، آقا چنين كاري را اجازه نمي دهند و مي گويند شما بايد مانند ساير مردم، به بيمارستان مراجعه كنيد .»
زماني كه رفتند، من ديگر نتوانستم به كارم ادامه بدهم . سرم را روي ميز گذاشتم و بسيار گريه كردم . من اين خاطره را از زبان آن پزشك شنيدم . تمام مشخصات وي را به ياد دارم، اما با اين حال از عالم بزرگواري هم پرسيدم، ايشان نيز موضوع را تاييد فرمودند .
حجة الاسلام والمسلمين آقاي احدي (يكي از اساتيد حوزه علميه قم)
فرزند مرحوم حضرت آيت الله بهجت رضوان الله تعالي عليه گفت: آيت الله بهجت به زيارت حرم مطهر حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام، اصرار داشتند و مي فرمودند:
«اهل تهران اگر هفته اي يک مرتبه به زيارت ايشان نروند، جفا کرده اند.»
حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ علي بهجت فومني، فرزند مرحوم آيت الله بهجت رضوان الله تعالي عليه در گفت و گويي با موضوع جستارهايي در مکتب عرفاني و سلوک اخلاقي پدر بزرگوارشان افزود:
ايشان وقتي مي خواستند به حرم حضرت رضا عليه السلام مشرف شوند و نيز در بازگشت از حرم مطهر رضوي، اصرار داشتند از سر راه بايد به حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام برويم.
وي همچنين در بيان خاطره اي در اين خصوص گفت: يک بار اتفاق افتاد که ما در راه بازگشت از مشهد نزديک ساعت 12 شب به تهران رسيديم، نيمه شب بود در حرم بسته بود ولي ايشان فرمودند:
«اثاث را مي گذاريم پشت در حرم، همين جا مي مانيم تا در حرم باز شود»،
ايشان پشت در حرم مي ماندند و مي گفتند: «به هر نحوي هست نبايد محروم شويم».
……………………………………..
برگرفته از وبلاگ"پرسه در ناسوت دل”
به گزارش فرهنگ نيوز، مظفر نقيم معروف، از فعالان فرهنگي مسلمان هند و از طلاب باسابقه جامعة المصطفي(ص) العالميه به بيان سخناني درباره وضعيت شيعيان هند، مشکلات تبليغ و ديدگاه مسلمانان هندوستان درباره انقلاب اسلامي ايران پرداخت.
وي اظهار کرد: شيعيان هندوستان مانند همه شيعيان ديگر نقاط عالم با عشق و علاقه و ارادت خاص به اهلبيت عصمت و طهارت(ع) شناخته ميشوند. شيعه در طول تاريخ تحت شديدترين فشارها و هجمهها قرار داشته است. گرچه نظام حاکم هند محدوديتي براي شيعيان ايجاد نکرده، اما اين جماعت تحت تأثير تبليغات، فضاي سنگين و هجمههاي وهابيون آزادي عمل مطلوبي براي ابراز عقايد خود ندارند. با اين حال هميشه اتحاد مسلمين در اين برهه حساس تاريخي را مد نظر خود قرار داده براي جلوگيري از ايجاد تفرقه و اختلاف در صفوف مسلمانان تلاش ميکنند.
طلبه جامعة المصطفي(ص) به پارهاي از مشکلات تبليغي شيعيان در هند اشاره کرد و گفت: در منطقه فلائودي هندوستان ?? هزار وهابي و فقط صد شيعه وجود دارد و در فضايي اينچنيني حقيقتاً امکان تبليغ آزادانه حتي در ماه مبارک رمضان وجود ندارد. هرچند در مجالس ما برادران اهل سنت و حتي وهابيون نيز شرکت ميکنند و ما ميکوشيم تا با نگاهي تقريبي بر مشترکات اهل سنت و تشيع تمرکز کنيم؛ هرچند با وجود موانع بسياري که وجود دارد، بسيار اتفاق افتاده که حضار غيرشيعي دلايل متقن پيروان مکتب اهلبيت(ع) را پذيرفتهاند.
صفحات: 1· 2
هوا کمکم داشت رو به سپيدي ميرفت که بلند شدم و اطراف کمين، گشتي زدم. هوا ديگر روشن شده بود. خيالم راحت شد که نگهبانها رفتوآمد نميکنند.
فانوس را برداشتم و به طرف خط اول راه افتادم. از کمين که بيرون آمدم، قنبر دودانگه، جانشين گردان را ديدم که به طرفم ميآمد. به من که رسيد، نشست و گفت: رسول! ببين انگار عقرب پشتم را گزيده، بدجوري ميسوزه. فانوس را گذاشتم زمين و تند لباسش را بالا زدم.
ناگهان وحشتزده داد زدم: خداي من! اين ديگر چيست؟! قنبر سرش را برگرداند طرفم و گفت: چه شده مگر؟ گفتم: بابا عقرب کجا بود؟! تو تير خوردي؛ تير کلاش، شايد هم قناسه. قنبر گفت: تير خوردم!؟ چه ميگويي رسول، تير کجا بود؟! خوب دقت کن؛ گمان نکنم تير خورده باشم.
گفتم: تکان نخور. قناسه هم است لعنتي. قنبر خنديد و گفت: شوخي نکن رسول! جدي ببين چي شده؟ بدجوري درد دارد. گفتم: گلولة قناسه درست خورده تو ستون فقراتت.
صفحات: 1· 2