• خانه 
  • تماس  
  • فهرست مطالب 

درآوردن گلوله از ستون فقرات با انبردست!!

05 مهر 1392 توسط همتی

جبهه و جنگ


هوا کم‌کم داشت رو به سپيدي مي‌رفت که بلند شدم و اطراف کمين، گشتي زدم. هوا ديگر روشن شده بود. خيالم راحت شد که نگهبان‌ها رفت‌و‌آمد نمي‌کنند.

فانوس را برداشتم و به طرف خط اول راه افتادم. از کمين که بيرون آمدم، قنبر دودانگه، جانشين گردان را ديدم که به طرفم مي‌آمد. به من که رسيد، نشست و گفت: رسول! ببين انگار عقرب پشتم را گزيده، بدجوري مي‌سوزه. فانوس را گذاشتم زمين و تند لباسش را بالا زدم.

ناگهان وحشت‌زده داد زدم: خداي من! اين ديگر چيست؟! قنبر سرش را برگرداند طرفم و گفت: چه شده مگر؟ گفتم: بابا عقرب کجا بود؟! تو تير خوردي؛ تير کلاش، شايد هم قناسه. قنبر گفت: تير خوردم!؟ چه مي‌گويي رسول، تير کجا بود؟! خوب دقت کن؛ گمان نکنم تير خورده باشم.

گفتم: تکان نخور. قناسه هم است لعنتي. قنبر خنديد و گفت: شوخي نکن رسول! جدي ببين چي شده؟ بدجوري درد دارد. گفتم: گلولة قناسه درست خورده تو ستون فقراتت.

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: گلزار خوبان, با یک مناسبت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ادبستان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • با اخبار
  • با ولایت
  • نکته های ناب
  • پیامک
  • با خاندان رسالت
    • میلاد نور
    • شهادت نور
  • روانشناسی
    • فرزندپروری
    • خانواده
    • مهارتهای زندگی
    • تحصیلی
  • در محضر خوبان
  • گلزار خوبان
  • با یک مناسبت
  • از زبان قلمم
  • در رساله

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس