.
زندگی بافتن یک قالی است
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار قالی زندگیات را نخرند
……………………….
تربیت با کم حوصلگی امکان ندارد. مربی همچون باغبانی است که سالیان دراز باید زحمت بکشد تا نهالهایش به ثمر برسند. والدین نیز برای تربیت فرزندانی صالح باید سالها تلاش کنند تا ثمره دلهایشان به بار بنشیند.
اما عصر ما عصر کم حوصلگی و کم صبری است. والدین کم صبر و حوصله با کوچکترین مشکلی که از ناحیه فرزندشان میبینند از کوره در رفته و او را به باد انتقاد و سرزنش گرفته و در واقع شخصیت او را خراب میکنند و این فرزندان نیز در آینده کسانی خواهند شد که یک شبه خواهان رفتن ره صد ساله هستند و این خواسته نیز نتیجهای جز بزه و بزهکاری ندارد.
پس بیایید روش و منش پیشوایانمان را سر لوحه کارهایمان قرار دهیم. رسول خدا (صل الله علیه و آله) در آموزش به فرزندشان امام حسین (علیه السلام) وقتی که او کلمهای را اشتباه می گفت؛ حضرت تا هفت بار باحوصله تمام مجدد آن را تکرار کردند تا فرزندشان درست آن را بیاموزند.
روزي وليد بن عبدالملك بر امام باقر علیه السلام وارد شد در حالي كه امام سرگرم تدريس بود و امام صادق علیه السلام نيز كه در سنين كودكي يا آغاز نوجواني بود در آنجا حضور داشت. وليد از ديدن او متعجب شد و پرسيد او با اين سنّ و سال در اينجا چه ميكند؟ پاسخ شنيد كه آن دانشجوي كلاس درس است. سؤالاتي از امام صادق علیه السلام كرد و پاسخهاي شايسته شنيد، و سرانجام چنين گفت كه او در آينده از دانشمندان خواهد شد.
خلاصه آن كه امام صادق علیه السلام از همان كودكي و نوجواني عاشق كسب علم و فضيلت بود و در محضر علمي پدر شركت ميكرد و از دروس هيئت و جغرافيا بهره ميگرفت و عظمت فكري خود را متجلي ميساخت و با اينكه كم سنّ بود ميان دانشجويان درخششي فوق العاده داشت.
با اينكه كودكي بيش نبود ولي كارهاي بزرگان را انجام ميداد و سخنان او بزرگ منشانه و حاكي از عظمت فكري و روحي او بود. از تاريخ چنين بر ميآيد كه او هم در كودكي مانند ديگر كودكان بازي ميكرد ولي نوع بازيهايش با ديگران متفاوت و اغلب از نوع بازيهاي فكري بود.
در بين جمع كودكان كه براي بازي گرد آمده بودند او استاد ميشد؛ مثلاً از آنان ميپرسيد اين كدام ميوه است كه در فلان فصل پديد ميآيد و مزهاش شيرين يا ترش است؟ و يا گاهي كلمهاي ذكر ميكرد و از كودكان ميخواست هموزن و يا مرادف آن كلمه را پيدا كنند و بدين ترتيب او كودكان را به تفكر و كسب علم ترغيب ميكرد.
نرم افزار پاسخ - مرکز پاسخ به شبهات
مادر امام صادق علیه السلام، زني دانشمند:
مادرامام صادق علیه السلام زني فاضله ودخترقاسم بن محمد بن ابي ابکر است . قاسم بن محمدخودازثقات ومعتمدان امام علي بن الحسين (عليهماالسلام) وازفقهاي شيعه مذهب مدينه بود. او دختري فهميده ودانا داشت که اورا فاطمه ناميده و گاهي قريبه مي خواندند وکنيه اوام فروه بود.
تاريخ اورا زني فاضله ، مؤمنه ، عفيفه وباعصمت وشرافت معرفي مي کند. و امام صادق علیه السلام خود درشأن مادرش فرموده بود : مادرم ازکساني بود که بواقع مؤمنه ودرطريق تقوا بود. زني بود نيکوکار وخدا نيکوکاران را دوست مي دارد:
کانَت اُمِّي مِمَّن آمَنَت وَاتَقَّت ، وَاحسَنَت ،وَاللهُ يُحِبُّ المُحسِنينَ
شاگردان امام باقرعلیه السلام پس از درگذشت آن حضرت به گرد شمع وجود امام صادق علیه السلام حلقه زدند. امام نيز با جذب شاگردان جديد به تاسيس يک نهضت عظيم فکري و فرهنگي و بالنده مبادرت ورزيد، به گونه اي که طولي نکشيد مسجد نبوي در مدينه منوره و مسجد کوفه در شهر کوفه به دانشگاهي عظيم تبديل شد.
ما شيعيان معتقديم كه همه امامان از يك نور هستند و دانش آنها يكسان است. امام پيشين دانشهايي را كه از پدر خويش دريافت كرده بود، به فرزند خويش منتقل ميكرد و در مقام علم و فضيلت، هيچ امامي بر امام ديگر برتري نداشت. هر كدام بنابر موقعيت زمان و مكاني كه داشت، وظايف خود را به انجام رساند، مثلاً در زمان حضرت علي علیه السلام، دوراني اقتضا ميكرد حضرت خانهنشين شود و در حكومت دخالتي نكند، اما در زماني ديگر با هجوم مردم براي بيعت، به امر حكومت اقدام نمود. سيدالشهدا علیه السلام براي حفظ دين، جان خود و يارانش را نثار كرد. بنابر اين تمام امامان الگوي زندگي ما انسانها و شيعيان در اوضاع مختلف هستند و مذهب شيعه منتسب به همه آنها است. اما اصطلاح مذهب جعفري، اشاره به روش شيعيان در مسايل فقهي و احكام ديني است، در مقابل مذاهب چهارگانه فقهي اهل سنت (حنفي، مالكي، شافعي و حنبلي)، همان گونه كه به شيعيان در مسايل اعتقادي و نوع حكومت و سياست، مذهب علوي يا علويون گفته ميشود. اما مذهب جعفري به جهت گسترش و كثرت روايات فقهي از امام صادق علیه السلام ميباشد.