دوري و دوستي
پيامدهاي مطلقنگري
اگر به ضربالمثل مورد اشاره مطلقنگري شود و قائل به تفکيک پيامدهاي آن نباشيم؛ آن وقت لازم است رفتوآمدها محدود و محدودتر شوند، تا دوستيها از بين نروند؛ در حاليکه اين نگرش از چند جهت قابل خدشه است:
1. گفتيم که اصل رفتوآمدها علت ايجاد اختلافات نيست؛ بلکه اختلافات، تجلي و مظهر صفات ناپسند نفساني است. اگر بتوان اين صفات را کمرنگ کرد و از دخالت در ارتباطها بازشان داشت، رفتوآمدها هر اندازه هم زياد باشد، موجب اختلاف و کدورت نميشوند.
2. مکرراً ديدهايم افرادي به منزلة يک روح در دو جسم بودهاند، با هم دل ميداده و قلوه ميستاندهاند، اگر سرشان ميرفت دوستيشان نميرفت! اما همين که بنا به برخي ضرورتها از يکديگر جدا شدند (مانند مهاجرت يکي از آنها به شهري ديگر) دوستيشان هم از رونق افتاد. روزهاي اول خيلي احساس ناراحتي ميکردند، به مرور زمان دوستي آنها به ارتباط مکاتبهاي و تلفني تبديل شد و پس از مدتي نه خيلي طولاني آن هم از بين رفت، يا آن قدر کمرنگ شد که گويي از آن همه دوستي رمقي بيش باقي نمانده است.
اگر قرار بود دوستيها با بعد مسافت و محدوديت در رفتوآمدها افزايش يابد در اينگونه موارد، بايستي دوستيها زيادتر شوند، در حالي که خلاف آن مشاهده ميشود؛ چراکه گفتهاند «از دل برود هر آنچه از ديده برفت».
3. محدود کردن رفتوآمدها با اقوام و بستگان و به عبارت ديگر پذيرش دربست اين ضربالمثل با اصل صلةرحم و ديدار با بستگان، تعارض دارد؛ اصلي که در روايات مود تأکيد قرار گرفته است. به دو روايت در اين زمينه توجه فرماييد:
رسول اکرم(ص) در ابتداي ورود خود به مدينه دستورالعملي متضمن چند بند صادر نمود؛ از جمله «اي مردم! به يکديگر بلند سلام کنيد، به پيوند و ديدار با بستگان همت گماريد، به اطعام يکديگر بپردازيد و شبانگاه، هنگامي که همه خواب هستند، نمازشب بخوانيد تا به کمال سلامتي وارد بهشت شويد» و در حديثي ديگر آمده است که: محبوبترين گامها دو گام است گامي که محکم و استوار در راه جهاد برداشته شود و گامي که براي صلةرحم طي گردد.
عوامل تأثيرگذار بر روابط
محور دانستن خود، دخالت هوسها
گاهي انسانها خود را محور ميدانند و خوب بودن و بد بودن ديگران را با همين محور ارزيابي ميکنند. اگر ديگران با او برخورد پسنديده داشته باشند، آدمهاي خوبي شمرده ميشوند والا آدمهاي بد. اگر بتوان در مراودهها و ارتباطات اجتماعي از ميزان دخالت اين هوسها کاست، آن وقت رفتوآمدها نه تنها به دشمني تبديل نميشود، بلکه روزبهروز بهتر و خالصتر ميشود. امام خميني (ره) در جملهاي جالب ميفرمايد: اگر همة انبيا در يک جا جمع شوند اختلافي ميان آنها ايجاد نميشود.
پرهيز از خودپسندي و خودبيني
برخيها براي خودشان فضيلتي قائلند و ديگران را فاقد آن فضيلت ميپندارند. در فرهنگ اسلامي، از اين نگرش به «عُجب» و خودبزرگبيني نام ميبرند. دارنده اين صفت نميتواند با ديگران ارتباطي صميمانه برقرار کند و چنين شخصي در سنگر «دوري و دوستي» موضع ميگيرد.
اميرمؤمنان فرمود «بدترين چيز از خود راضي بودن است.»، همچنين آن حضرت فرمود «از خود راضي بودن، نشانة فساد و تباهي عقل است» و باز ميفرمايند «کسي که از خودش راضي باشد، غضبکنندگان بر او زياد ميگردند».
دوري از عيبجويي و بدگماني
خوشبيني به مردم و حمل به صحت کردن کارهاي آنها از عوامل صميميت در ارتباطهاست، البته اگر در جايي از ديگران خلاف شرعي مشاهده شود، نبايد وظيفة امر به معروف ونهي از منکر را ناديده گرفت، ولي اصولاً کار مردم را بايد به صحت حمل کرد و از جستوجوي عيب ديگران پرهيز نمود. اميرمؤمنان فرمود «جستوجوي عيبهاي ديگران زشتترين عيبها و بدترين گناهان است». همچنين آن بزرگوار فرمود «کسي که به مردم خوشگمان است، محبت آنان را به خود جلب ميکند».
کمتوقعي و نخواستن امتيازات ويژه
اگر در روابط فاميلي و ارتباطهاي اجتماعي، امتياز ويژهاي براي خودمان نخواهيم و توقع از ديگران را بر اساس توانايي آنها و واقعيتهاي موجود استوار سازيم، بدون شک روابط ما با ديگران بهتر و صميميتر ميشود. هرچه توقعات کمتر شود، به همين نسبت روابط روشنتر و استوارتر ميگردد.
عفو و چشمپوشي
عفو و گذشت، چشمانداز بهترين ارتباطهاي اجتماعي و فاميلي را در زندگي انسانها رقم ميزند. رسول اکرم (ص) فرمود «بر شما باد عفو! که عفو بر انسان جز عزت نميافزايد. پس عفو کنيد تا خداوند سر بلندتان گرداند».
در زندگي ائمه (علیه السلام) و بزرگان دين و اخلاق، پيوسته به مواردي برميخوريم که آن بزرگوران خطاها و اهانتهاي بزرگ و جسارتهاي ديگران را عفو کردهاند که نتيجة اين بخشش، شرمنده شدن و هدايت فرد خاطي بوده است. اين حکايت را بخوانيد.
شخصي نزد خواجه نصيرالدين طوسي نامهاي نوشت و او را سگ خطاب کرد؟ خواجه در جواب نوشت: اين که مرا سگ خواندهاي، درست نيست، زيرا سگ از جملة چهارپايان است، عوعو ميکند، بدنش از پشم پوشيده شده و ناخنهايش دراز است، ولي قامت من راست است، بدنم پشم ندارد، گوينده و خندانم، ناخنم پهن است و… .
مراجعه به وجدان
توجه به يک اصل مهم ميتواند تا حدود زيادي رفتوآمدها را رنگ و لعاب دوستي بدهد؛ اين اصل را در سخن حضرتعلي(علیه السلام) مي جوييم «فرزندم! خود را معيار ميان خودت و ديگران قرار بده، پس آنچه براي خود ميپسندي براي ديگران هم بپسند، و آنچه براي خود نميپسندي براي ديگران هم نپسند! همانطور که دوست داري به تو ستم نشود، به ديگران ستم روا ندار، همچنان که دوست داري به تو نيکي شود، تو هم به ديگران نيکي کن، آنچه براي خود زشت ميداري براي ديگران هم زشت بشمار، و براي افراد به همان چيزي راضي باش که براي خودت راضي هستي.»
صفحات: 1· 2