• خانه 
  • تماس  
  • فهرست مطالب 

بگذار تا کربلا کولت کنم!

17 آذر 1394 توسط همتی

کربلا

حسین قدیانی

تا کربلا، حدودا ۵۰ کیلومتر مانده بود. دو روز و نیم راه‌پیمایی، رمقی برایم باقی نگذاشته بود. کفش مناسبی هم نپوشیده بودم بدبختی! چند جای پایم تاول زده بود. می‌سوخت! گوشه‌ای نشستم و کفش و جوراب را درآوردم تا نفسی تازه کند پاهایم. چند دقیقه بعد بلند شدم راه بروم که زانوهایم شروع کرد لرزیدن. نه! دیدم این کاره نیستم. دوباره نشستم، تا بیشتر استراحت کنم. توی این فکر بودم که خانم زینب و بچه‌های امام حسین (ع) چه کشیدند در این راه… ناگاه مردی جلو آمد و بنا کرد هر دو پایم را ماساژ دادن! حتی رفت برایم تشک آورد که بهتر ماساژم دهد. رفت برایم شربت آورد. رفت برایم آب قند آورد.

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: با خاندان رسالت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ادبستان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • با اخبار
  • با ولایت
  • نکته های ناب
  • پیامک
  • با خاندان رسالت
    • میلاد نور
    • شهادت نور
  • روانشناسی
    • فرزندپروری
    • خانواده
    • مهارتهای زندگی
    • تحصیلی
  • در محضر خوبان
  • گلزار خوبان
  • با یک مناسبت
  • از زبان قلمم
  • در رساله

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس