.
عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است، عقاب مي تواند تا 70 سال زندگي کند، ولي براي اينکه به اين سن برسد بايد تصميم دشواري بگيرد. زمانيکه عقاب به 40 سالگي مي رسد:چنگالهاي بلند و انعطاف پذيرش ديگر نمي توانند طعمه گرفته را نگاه دارند. نوک بلند و تيزش خميده و کند مي شود و شهبال هاي کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سينه اش مي چسبند و پرواز براي عقاب دشوار مي گردد. در اين هنگام عقاب تنها دو گزينه در پيش روي دارد:
-يابايد بميرد(بترسد و کاري نکند)
-يا آن که فرايند دردناکي را که 150 روز به درازا مي کشد پذيرا گردد(بترسد ولي…. اقدام کند)
اى مفضل ! درباره خوابها و حكمت درهم آميختگى راست و دروغ آن نيك بينديش. اگر تمام خوابها راست و صادق بود همه مردم پيامبر (و از اخبار غيب آگاه ) بودند و اگر تمام آنها نادرست و كاذب بود، چيزى زايد و بى معنى بود و سودى نداشت . از اين رو گاه راست است و مردم از آن سود مى برند و با آن به سوى نيكى مى روند و از بدى پرهيز مى نمايند و بسيارى از آنها نيز دروغ است تا بر خوابها اعتماد كامل نشود.
……………………………..
پي نوشت :
رک: کتاب توحيد مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحيد مفضل (شگفتي هاي آفرينش)،مفضل بن عمرترجمه :
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/IMAM_SAADIQ
گزيده ايى از توصيه ها و سفارش هاى امام، رضوان الله عليه، به مناسبت ماه مبارك رمضان:
شما، در اين چند روزى كه به ماه رمضان مانده، به فكر باشيد، خود را اصلاح كرده، توجه به حق تعالى پيدا نماييد.
از كردار و رفتار ناشايسته ی خود، استغفار كنيد! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتكب شده ايد، قبل از ورود به ماه مبارك رمضان، توبه كنيد! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهيد! مبادا در ماه مبارك رمضان، از شما غيبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشيد! شما، اقلا، به آداب اوليه ى روزه عمل نماييد و همانطورى كه شكم خود را از خوردن و آشاميدن نگه میداريد، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز داريد! از هم اكنون، بنا بگذاريد كه زبان را از غيبت، تهمت، بدگويى و دروغ نگهداشته، كينه، حسد و ديگر صفات زشت شيطانى را از دل بيرون كنيد!
اگر با پايان يافتن ماه مبارك رمضان، در اعمال و كردار شما هيچ گونه تغييرى پديد نيامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صيام فرقى نكرد، معلوم می شود روزه اى كه از شما خواسته اند، محقق نشده است.
اگر ديديد كسى می خواهد غيبت كند، جلوگيرى كنيد و به او بگوييد! «ما، متعهد شده ايم كه در اين سی روز ماه مبارك رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزيم.» و اگر نمی توانيد او را از غيبت باز داريد، از آن مجلس خارج شويد! ننشينيد و گوش كنيد! باز تكرار می كنم تصميم بگيريد در اين سى روز ماه مبارك رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه ى اعضاء و جوارح خود باشيد.
توجه بكنيد كه به آداب ماه مبارك رمضان عمل كنيد; فقط، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعی اش باشد (18) .
18. سيماى فرزانگان، ص 159 و 161 برداشتهايى از سيرهى امام خمينى، ج 3، ص 8.
دانشجويي مي گفت: خدا رحمت کنه آيت الله حاج آقا حسن فقيه امامي را، ايشان نقل کردند که روزي زنگ خانه به صدا در آمد گفتند پير زني با شما کار دارد بلندشدم رفتم دم در. گفتم:کاري داريد بفرماييد. پير زن گفت: حاج آقا من اين تسبيح را خريده ام بشماريد ببينيد دانههايش درست است. من هم گرفتم و شمرد و بهش دادم و گفتم: درست است ما را هم دعا کنيد.
وجود دو روايت، دليل چنين كاري است كه يكي، قول امام و ديگري، فعل امام است. امام صادق علیه السلام فرموده است: «فليقم و ليطلب من الله تعجيل فرجه؛ پس بايستد و از خدا تعجيل فرج را طلب كند»(منتخب الاثر، ص641).
درباره امام رضا علیه السلام نقل شده است: «وضع الرضا يده علي رأسه و تواضع قائماً و دعي له بالفرج؛ امام رضا دستش را بر روي سرش قرار داد و متواضعانه ايستاد و براي فرج او دعا كرد»(منتخب الاثر، ص640).
از اين دو روايت، معلوم ميشود هنگام برده شدن نام امام زمان علیه السلام بايد برخاست و براي حضرت دعا كرد. البته در روايت اول برخاستن را ويژه زماني ميداند كه لقب قائم ذكر شود و فقط بلند شدن و دعا كردن را ميرساند. اما روايت دوم، لقب خاص را نميرساند، بلكه هرگاه يادي از امام شود، بايد برخاست و دعا كرد و نيز علاوه بر اين در روايت دوم دست روي سر نهادن نيز بيان شده است.
امام صادق علیه السلام سبب اين كار را فرموده است: «زيرا غيبت ايشان طولاني است و چون رأفت امام به كساني كه دوستش دارند، زياد است، هركس او را به اين لقب ـ كه اشاره به دولت ايشان دارد و حسرت بر غربت ايشان را ميرساند ـ ياد كند، امام به او نظر ميكند و از جمله چيزهايي كه نشان تعظيم است، برخاستن بنده هنگام نگاه كردن مولا به او است.(منتخب الاثر، ص641).
از اين روايت معلوم ميشود، برخاستن، نشان تعظيم و احترام و بزرگ شمردن امام است و در مورد روايت دوم نيز هر چند كلام امام نيست، اما برداشت راوي ـ به عنوان كسي كه حاضر در مجلس است ـ همين تواضع است. راوي ميگويد: «وتواضع قائماً» يعني براي تواضع، امام به پا خاست. پس براي بزرگ شمردن امام و كوچك انگاشتن خود، چنين عملي انجام ميشود.
http://www.askdin.com/