گلهای باغ زندگیتان را چگونه میپرورانید؟؟؟؟؟؟؟
14 اردیبهشت 1392 توسط همتی
برای سه شب هر با در خواب دید که نوجوان خود را سر میبرد. دیگر به یقین رسیده بود که این خواست الهیست که باید نوجوان خود را ذبح کند. اما این امر را چگونه با اسماعیل در میان گذارد. آیا او خواهد پذیرفت یا نه؟
ابراهیم کسی نبود که نوجوان خود را با اجبار به کاری وادارد. او همواره به خواست نوجوان خود احترام گذاشته و برای آن ارزش قائل بود. لذا این بار نیز این گونه کلام را آغاز کرد. فرزند عزیزم اسماعیل در خواب دیدهام که تو را به امر خدا ذبح میکنم نظر تو در این خصوص چیست؟ «قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری»
اسماعیل، در پاسخ گفت؛ پدر جان به آنچه امر شدهای عمل کن که انشاء الله من را از صابران خواهی یافت. «یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی انشاء الله من الصابرین»
صفحات: 1· 2