گلهای باغ زندگیتان را چگونه میپرورانید؟؟؟؟؟؟؟
ما نیز اگر کلاممان را با بُنَیّ(فرزند عزیزم) آغاز کنیم در جواب اَبَتِ (پدر جان) خواهیم شنید. نکته دیگر آنکه ابراهیم(ع) در اجرای این امر الهی بدون هیچ مقدمهای اسماعیل را به قربانگاه نبرد. بلکه در کمال محبت و احترام نظر فرزندش را خواهان شد. ما چگونه با فرزندانمان رفتار میکنیم؟؟؟؟؟؟
ترديدي نيست که والدين بر اساس ويژگيهايي که مايلند فرزندشان دارا باشد روشها و الگوهايي را به منظور تربيت آنان اتخاذ ميکنند. هر يک از اين الگوها تأثير بسياري در تربيت و آينده کودکان دارد.
محققان در اين زمينه مطالعات مختلفي انجام داده و در ابعاد مختلف، روشهاي تربيتي والدين را بررسي و به سه دسته تقسيم کردهاند:
1. خانوادههاي سهلگير
در اين گونه خانوادهها به طور کلي قوانين بسيار محدودي وجود دارد و افراد نسبت به اجراي قوانين و آدابورسوم اجتماعي چندان تقيدي ندارند؛ هر کس هر کاري بخواهد ميتواند انجام دهد.
گرچه کودکان خانوادههاي سهلگير داراي استقلال فکري و عملي هستند، اما به سبب هرجومرج، نوعي تزلزلروحي در اين خانوادهها به چشم ميخورد؛ زيرا هر کس فقط به منافع خود توجه دارد، نه منافع عمومي خانواده، و همين امر باعث بيبندوباري کودکان شده، سبب ميشود که آنها در زندگي احساس مسئوليت نکنند. در نتيجه اين کودکان قادر به زندگي اجتماعي نيستند و در جامعه بزرگتر هميشه با مشکلات اخلاقي و اجتماعي مواجه مي شوند.
يکي از اساسيترين مباني رفتار انساني از نظر دين مقدس اسلام برقراري اعتدال در برنامههاي زندگي است. اين اصل در برنامههاي تربيتي نيز جاري ميگردد. بر اين اساس افراط و يا تفريط در محبت، توجه، سختگيري و نظاير آن رفتاري نامطلوب به حساب ميآيد. امام باقر(ع) در اينباره ميفرمايند: «بدترين پدران کساني هستند که در نيکي کردن به فرزندشان زيادهروي کنند.» نيکي بسيار کردن در هر مورد بدون در نظر گرفتن روش تربيتي صحيح، کودک را به قانون شکني و بيقيدي تشويق کرده و اين تربيت هرگز سازنده نميباشد.
2. خانوادههاي سختگير و مستبد
در خانوادههاي مستبد بر قدرت والدين بيش از حد تأکيد ميشود. اين دسته از والدين براي اجراي دستورات خود اطاعت بيچون و چرا ميخواهند و لزومي براي ارائه دليل نميبينند. آنها حتي براي کارهاي مربوط به کودک، اميال او را در نظر نميگيرند. در این خانوادهها از تنبیه بیش از حد استفاده میشود. حال آنکه در نهجالبلاغه از امام علي(ع) آمده است که «فرزند انسان به حکم اينکه انسان است و داراي شعور و انديشه، بايد از طريق پندواندرز ادب شود، نه از طريق زورگويي و تنبيه بدني» .
تربيت اين دسته از والدين، در پسران نتايج منفي دراز مدتِبيشتري بر جاي ميگذارد تا در دختران. فرزندانپسر والدينِمسبتد و خودکامه از نظر توانايي شناختي و اجتماعي در رده پايينتري قرار دارند، عملکرد تحصيلي و فکري آنها ضعيف است و در روابط آنها با همسالانشان حس ابتکار، رهبري و اعتمادبهنفس ديده نميشود. اين نوع کودکان معمولاً در کارهاي گروهي شرکت نميکنند و افرادي ضعيفالنفس بوده، از قبول مسئوليت خودداري ميکنند.
3. خانوادههاي مقتدر
در چنين خانوادههايي فرزندان علاوه بر استقلال و آزادي فکري که به آنها داده ميشود، نوعي محدوديت و کنترل نيز از طرف والدين بر آنها اعمال ميگردد. در اين خانوادهها اظهار نظر و ارتباط کلامي وسيعي بين کودک و والدين وجود دارد، همچنين محبت و صميميت نسبت به کودک در سطح بالايي است.
از ويژگيهاي اين خانوادهها، انضباطِتوأم با رفتار خودمختارانه است. والدين هرگاه کودک را از چيزي منع کنند و يا از وي انتظار خاصي داشته باشند، مسأله را به خوبي تبيين کرده، دليل آن را ارائه مي دهند. در چنين خانوادههايي تقسيم کار وجود دارد، به طوري که هر يک از اعضاء مسئوليتي را عهدهدار است؛ تصميمگيري و رفتوآمدها، روشزندگي و ديگر مسايل بر اساس مشورت انجام ميشود. خلاصهاي از اساس کار اين خانوادهها چنين است:
1. همه افراد خانواده قابل احترامند.
2. اعضاي خانواده حق دارند درباره مشکلات مربوط به خود اظهار نظر کنند.
3. همه افراد خانواده در تصميمگيريهاي خانوادگي شرکت دارند.
4. نوعي روش عقلائي در تمام شئون زندگي اين خانوادهها ديده ميشود.
5. اساس زندگي بر همکاري و همياريست.
اين الگو نزديکترين روش به دستورات تربيتي اسلام است. در اينباره امام علي(ع) ميفرمايند: «فرزندانتان را گرامي بداريد و برخورد خود را با آنان نيکو کنيد».اين بيان گواه بر لزوم شخصيت دادن به فرزندان است.
حال این شمایید که باید تصمیم بگیرید که فرزندنتان را چگونه تربیت کنید.
صفحات: 1· 2