• خانه 
  • تماس  
  • فهرست مطالب 

گاهي کودکانه فکر کن

06 خرداد 1394 توسط همتی
برگ‌هاي کهنه زرد شده دفتر را باز کرد و با خواندن نوشته‌هاي آن، لبخند خوشحالي در صورت پيرمرد ظاهر شد. با خواندن اين جمله‌هاي ساده و بچه‌گانه، چشمانش روشن شد، گويي صداي شيرين پسر شش‌ساله‌اش از گوشه اتاق به گوشش رسيد و با نيروي سحرآميزش، روزهاي دور شده را جلوي چشم او مجسم کرد. اين يادداشت‌هاي کوتاه، ميل پيرمرد را به زندگي و خوشحال بودن زنده کرد اما به دنبال اين ميل قوي، احساس غم و ناراحتي هم بر او چيره شد؛ چون داستان‌هاي پسرش با خاطرات خود او به‌طور کامل فرق مي‌کرد. چرا؟


پيرمرد از خودش پرسيد و به اتاقش برگشت. در قفسه کتاب‌ها را باز کرد و دفترچه خاطرات خود را بيرون آورد. آن را کنار دفترچه خاطرات پسرش گذاشت و شروع به خواندن کرد. نگاه پيرمرد به يک قطعه جالب توجه افتاد چون در مقايسه با قطعات ديگر آن‌قدر کوتاه بود که بيش از يک جمله نداشت:«با پسرم به ماهي‌گيري رفتم، تمام روزم هدر شد. روز بي‌مزه‌اي بود.»
پيرمرد نفس عميقي کشيد و با دست‌هاي لرزان دفتر خاطرات پسرش را باز کرد و يادداشت همان تاريخ را پيدا کرد. جمله‌اي با خط بزرگ و شکسته نوشته شده بود:
«امروز با بابا به ماهي‌گيري رفتم، چه‌قدر خوش گذشت. بهترين روز زندگي‌ام بود.»

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: نکته های ناب, خانواده, مهارتهای زندگی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ادبستان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • با اخبار
  • با ولایت
  • نکته های ناب
  • پیامک
  • با خاندان رسالت
    • میلاد نور
    • شهادت نور
  • روانشناسی
    • فرزندپروری
    • خانواده
    • مهارتهای زندگی
    • تحصیلی
  • در محضر خوبان
  • گلزار خوبان
  • با یک مناسبت
  • از زبان قلمم
  • در رساله

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس