سلام مامان قهرمانم
10 خرداد 1394 توسط همتی
ما ميفهميم که وقتي بابا آروم ميشه، سرشرو ميگيره و چهقدر گريه ميکنه… وقتي ميفهمه چيکار کرده، ناراحت ميشه… دستترو ميبوسه… تو هم گريه ميکني… من و آبجي صداي گرية تو و بابارو ميشنويم.
مامانجون، مامان خوب و قهرمانم، پس سهم ما چي ميشه؟ ما هم ميخوايم مثل تو و بابا قهرمان باشيم… ميخوايم روز تولدت، پولهامونرو بديم به تو تا براي بابا دوا بخري… فقط تو رو خدا اين دفعه بذار بابا ما رو جاي تو کتک بزنه…
مامانجون!
صفحات: 1· 2