پنجره ای رو به آسمان
01 مرداد 1392 توسط همتی
آن گاه كه غرور، وجودت را گرفت و تفاخر شعورت را، و لذت
خویش را عزت و نخوت خویش را همت یافتی…
قرآن بخوان!
آن گاه كه مرگ خود را دور دیدی، و حیات خویش را جاوید
یافتی و دنیا و آخرت را جدا از هم…
قرآن بخوان!
آن گاه كه نسیان گریبانت را گرفت و عصیان دامانت را…
قرآن بخوان!
آن گاه كه از درستی گسستی ، و بر مركب سستی نشستی، و
به پستی پیوستی … در منجلاب تباهی، رهایی را خواستی…
قرآن بخوان!
آن گاه كه نهایت سعادت را، بودن وشهادت را نهایت حیات
پنداشتی…
قرآن بخوان!
آن گاه كه گذشته را «حسرت » و حال را «عسرت » و آینده را
«حیرت » احساس كردی، شب قدر را به خاطر آور و…
قرآن بخوان!
آن گاه كه در دل سیاه شب و در اعماق تاریك ظلمات، و در
جستجوی «نور » و «روشنی » ره می پویی و در آرزوی صبح
و سپیدی، افق را به امید نظاره «فلق » می نگری، تا شاید
«طلوع فجر » را در نیمه تماشا كنی، قرآن را بازكن تا در فلق
اندیشه ات، شفق را دریابی و آن گاه… قرآن بخوان!…
فرازی از وصیت نامه شهید مهدی رجب بیگی
صفحات: 1· 2