سيماي امام زمان علیه السلام در کودکي
شيخ صدوق (ره ) به سند خود، از يعقوب بن منقوس (ره ) نقل مي كند كه گفت : روزي به حضور امام حسن عسكري رفتم ، ديدم روي سكوئي در خانه اش ، نشسته ، و در طرف راست آن سكو، اطاقي بود و بر در آن پرده اي آويخته شده بود، عرض كردم : (آقاي من ! (بعد از شما) صاحب امر كيست ؟)
فرمود: پرده اطاق را بالا بزن ، پرده را بالا زدم ، ناگاه پسري كه قامتش حدود پنج وجب بود، از اطاق بيرون آمد، ظاهر او نشان مي داد كه حدود هشت يا ده سال دارد (البته آن حضرت در اين هنگام پنج سال داشت ، ولي قامت رشيد او چنان نشان مي داد)، پيشاني روشن ، و صورت سفيد، و چشمان درخشنده ، و كفهاي دستش زبر و خشن ، و سر زانوانش به طرف زمين مايل بود، و در گونه راستش خالي وجود داشت و بر سرش زلف بود، آمد و روي زانوي امام حسن نشست ، امام حسن فرمود: (صاحب شما این است )سپس او بر جهيد و رفت ، امام حسن ادخل الي الوقت المعلوم : (داخل خانه شو تا روز وقت معلوم )او وارد آن اطاق شد، من او را ديدم كه به آن اطاق رفت ، امام حسن به من فرمود: (به اطاق نگاه كن ) به اطاق نگاه كردم ، كسي را در آنجا نديدم .
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم عليهم السلام
نوشته : محمد محمدي اشتهاردي